پاسخ به:مبحث 98 طرح صالحین: «احسان به پدر و مادر و نتایج آن»
جمعه 18 اردیبهشت 1394 6:44 PM
احسان به والدین
ابن مسعود ميگويد رسول اكرم(ص)فرمود: بر در چهارم بهشت چهار كلمه نوشته شده است: لا اله الّا الله محمّد رسول الله علي وليّ الله و هر كس به خدا و معاد ايمان دارد پس والدين خود را گرامي بدارد و هر كس به خدا و روز جزا ايمان دارد يا سخن خير بگويد و يا ساكت باشد.
حكايت مرد قصاب با موسي
علّامه محمّدعلي شاه عبدالعظيمي در كتاب مختصرالكلام خود روايت ميكند كه حضرت موسي(علیه السلام) از خداوند متعال درخواست كرد كه من ميخواهم همنشين خود را در بهشت ببينم. فرمود: برو در فلان شهر نزد فلان قصاب، او همنشين تو در بهشت است. چون به نزد مرد قصاب رسيد ديد او مرد موجّه و ظاهراً به صلاحي نيست. تعجّب كرد و با خود گفت شايد در شبها عبادات مخصوصي دارد. پيش آمد و فرمود: اي مرد من ميخواهم امشب ميهمان تو باشم. قصّاب قبول كرده موسي را به منزل برده غذايي كه حاضر بود تناول كرده هر يك به جامه خواب رفتند. موسي ديد قصّاب تا به صبح خوابيد تعجّب او زيادتر شد چون خواست از خانه بيرون بيايد قصّاب گفت: اي ميهمان عزيز اندكي صبر كن من يك كار ضروري دارم صورت بدهم با هم از خانه بيرون برويم. قصّاب رفت و آمدن او مقداري طول كشيد. چون مراجعت كرد موسي گفت: كجا بودي كه آمدن خود را طول دادي؟ گفت: مرا مادر پيري است كه هر صبح و شام به سرپرستي او قيام ميكنم و تا مرا رخصت ندهد من از خدمت او مرخص نشوم و امر او را مخالفت نكنم. امروز چون با من كار داشت آمدن من طول كشيد. بسيار عذر ميخواهم. موسي(علیه السلام)فرمود: آيا مادرت هيچ دعا در حقّ تو مينمايد؟ گفت: بلي بسيار دعا ميكند. موسي فرمود: چه ميگويد؟ گفت: مادر من ميگويد اي فرزند خداوند متعال تو را با موسي بن عمران همنشين بنمايد. موسي فرمود: بشارت باد تو را كه دعاي او مستجاب گرديد و منم موسي بن عمران و خداوند متعال به من چنين خبر داده كه تو همنشين مني در بهشت. قصّاب گفت: شماييد موسي بن عمران. فرمود: بله.پس آن مرد به دست موسي از كارهاي زتش توبه كرد و يكي از نيكان روزگار گرديد.
برخي از حقوق حقّه والدين
علاّمه كراچكي گويد: پيامبراكرم(ص) بر روي منبر سه مرتبه آمين گفتند، در پلهي اوّل يك مرتبه و همچنين در پلهي دوّم و پلهي سوّم. چون سبب را سؤال كردند آن حضرت فرمود: چون پا به پلهي اوّل گذاشتم جبرئيل گفت: از رحمت حق دور باد كسي كه نام تو را بشنود و بر تو صلوات نفرستد. چون پا به پلهي دوّم گذاشتم جبرئيل گفت: از رحمت حق دور باد كسي كه ماه رمضان بر او بگذرد و آمرزيده نشود. من گفتم آمين چون پا به پلهي سوّم گذاشتم جبرئيل گفت: از رحمت حق دور باد كسي كه عاقّ والدين باشد و من گفتم آمين.
و علاّمه كراچكي از قول رسول خدا(ص)آورده است: همانا خشنودي خدا در خشنودي والدين است و سخط و غضب خدا در سخط و غضب والدين است.
نيز فرمود: از چيزهايي كه كمر انسان را ميكشند عاقّ والدين است.
نيز فرمود: داخل بهشت نخواهد شد شرابخوار و كسي كه مورد عاق والدين واقع شده و كسي كه عطايي كه ميكند منّت ميگذارد و ميگويد آيا به تو احسان نكردم، آيا به تو عطا نكردم.
علاّمه كراچكي از قول امام صادق(علیه السلام) چنين نقل ميكند كه قطع كنندهي رحم ملعون است و كس يكه پدر يا مادر خود را اذيّت بنمايد ملعون است.
و نيز فرمود: گناهان كبيره هفت است يكي شرك به خدا، ديگري قتل كسي كه كشتن او حرام است و ديگر خوردن مال يتيم و ديگر عاق والدين و ديگر نسبت زنا دادن به زني كه زنا نداده است و ديگر فرار كردن از جهاد در راه خدا و ديگر انكار حقوق آل محمّد كردن.
و نيز فرمود: هر كس به سوي پدر و مادر خود از روي بغض و دشمني نظر كند و لو پدر و مادر بر او ظلم كرده باشند خداوند متعال نماز او را قبول نميكند و خداوندم تعال حقّ مادر را مقدّم بر حقّ پدر قرار داده از جهت اينكه ضعف و ناتواني او بيشتر و زحمت و مشقّت او زيادتر و منفعتش براي فرزند بزرگتر و در حال پيري و شكستگي احتياجش به خدمت و ياور زيادتر خواهد بود.
از حضرت رضا(علیه السلام) نقل است كه فرمود: پنج طايفه باشند كه دائماً آتش جهنّم بر بدن آنها افروخته است و خاموش شدني نيست و مردن هم از براي آنها نخواهد بود، يكي آنكه شرك به خدا بياورد و ديگر آنكه عاقّ والدين بوده باشد سوّم مردي كه سعايت بنمايد در نزد سلطان جائر در حقّ برادر ديني خود، تا او را گرفته به قتل رسانند. چهارم مردي كه بكشد كسي را به ناحق. پنجم شخصي كه گناه بنمايد و گناه خود را به خدا نسبت دهد (ظاهراً جملهي اخير طعن بر اشاعره است كه افعال را به خدا نسبت ميدهند و لو هر قبيحي باشد).
خدمت صادقانه
رسول خدا(ص)فرمودند كه سه نفر به راهي ميرفتند به ناگاه ايشان را باران گرفت و پناه به غاري بردند. ناگاه سنگ عظيمي از كوه به زير آمد و در غار را بر ايشان بست. پس يكي از ايشان گفت كه اي بندگان خدا شما را نجات نميدهد از اين بلا، چيزي به غير از راستي. پس هر يك از شما بهتر كاري كه خالص از براي خدا كرده باشد بگوييد و با آن كار از خدا درخواست كنيد شايد خدا اين سنگ را از راه شما دور گرداند. پس يكي از ايشان گفت: خداوندا من پدر و مادر پيري داشتم و زني و فرزندي خردسال و گوسفندان ميچرانيدم و شبها از براي ايشان طعامي ميآوردم و اوّل پدر و مادر خود را سير ميكردم و آخر به فرزندان خود ميدادم، پس شبي دير برگشتم و وقتي آمدم كه پدر و مادرم به خواب رفته بودند پس شيري كه آورده بودم در ظرف پاكيزه كردم و بر دست از ترس اينكه مبادا جانوري در او بيفتد گرفتم و نزديك سر ايشان ايستادم و اطفال من گريه ميكردند از شوق طعام و نخواستم كه ايشان را بيدار كنم و به اطفال خود نيز بيشتر از ايشان ندادم و بر اين حال ايستادم تا صبح طالع شد. خداوندا اگر ميداني كه اين كار را براي طلب رضاي تو كردهام پس روزنهاي براي ما بگشا كه آسمان نمودار شود.
پس سنگ اندكي دور شد كه آسمان را ديدند. پس ديگري گفت: خداوندا من دختر عمويي داشتم و او را بسيار دوست ميداشتم و عزيزترين مردم بود نزد من. پس خواستم روزي با او زنا كنم او گفت كه تا صد اشرفي براي من نياوري من راضي نميشوم. پس من سعي كردم و صد اشرفي براي او تحصيل كردم و بردم به نزد او و همين كه خواستم عمل شوم خود را انجام دهم گفت: از خدا بترس و مهر خدايي را به حرام برمدار. پس ترك كردم و برخاستم. خداوندا اگر ميداني كه من آن كار را براي طلب خشنودي تو كردهام عنايتي كرامت فرما. پس سنگ دورتر شد. پس آن مرد سوّم گفت: خداوندا من كارگري به كار گرفتم و مزد او را كيلي از ذرت تعيين كردم. چون از عمل فارغ شد مضايقه كرد و او را از من نگرفت و رفت. پس من مزد او را براي او زراعت كردم ده هزار درهم گرديد چون به نزد من آمد بعد از مدّتي همه را به او دادم. خداوندا اگر ميداني كه اين كار را براي تحصيل خشنودي تو كردهام آنچه از اين سنگ مانده است از پيش ما بردار. پس سنگ دور شد و ايشان از غار بيرون آمدند. پس رسول اكرم(ص)فرمود: هر كه با خدا راست گويد نجات مييابد و بعضي گفتهاند كه اصحاب رقيم ايشان بودهاند.