آئین سنتی 2000 ساله پهلوانی بیل گردانی نیم ور
یک شنبه 30 فروردین 1394 2:13 PM
در روزهای پایانی کار لایروبی جوی، جویروبها که همان کشاورزان کوشای نیم وری بودند، کار را طوری تنظیم می کردند که کار در روز آخر جویروبی قبل از ظهر پایان پذیرد و بتوانند به طرف آبادی حرکت کنند.
هر ساله یک مسیر ۱۸کیلومتری مجال کافی برای کار و تمرین سخت با بیل فراهم شده است.
ارزش پهلوانی، اجرای جشن بیل گردانی و مسابقه سنگین آن که برای هر کس میسر نبوده راز دیگری نیز داشته است.
آماده کردن نیرو برای لشکر کشی ها و جنگ های محلی بر سر آب از سویی، و به نمایش گذاشتن نظم و قدرت و مهارت پهلوانی برای ایجاد اعتماد به نفس در گروه، و ایجاد ترس در دل برخی از همسایگان از سوی دیگر. این جشن که از آخرین بقایای یک جشن باستانی و ورزش پهلوانی و روستایی است .
شروع جشن از آنجا بود که وقتی جویروبان پس از حدود بیست روز کار دسته جمعی و توان فرسا، کار را به پایان رسانیده به سوی ده بر می گشتند، در بالای باغ ها و نزدیک محلی به نام پل سنگی توقف می کردند و یک نفر را می فرستادند که مردم را خبر کند تا اسبی به پیشواز جویروبان و شاید هم در اصل به پیشواز آب بیاورند.
در واقع این خبر کردن بیشتر برای تعیین ساعت و آماده شدن روستا برای پیشواز از جویروبان بود. بیل گردانی روز خاصی نداشت و بسته به میزان خرابی نهرها و بارندگی و وضعیت هوا حدوداً در روزهای بین نوروز تا سیزده انجام می گرفت.
به هر حال، روز جشن برای کشاورزان آبادی روز پایان کاری حیاتی و توانفرسا؛ برای کودکان و نوجوانان روز تفریح و سرگرمی؛ برای جوانان و پهلوانان آبادی روز ورزش و نمایش مهارت و قدرت؛ و برای نوازندگان روز هنر نمایی بود و هر کس به نوعی در این جشن درگیر بود. جشن از آغاز تا پایان در حدود سه ساعت طول می کشید.
در روز پایان کار، هنگامی که بیلداران به پل سنگی می رسیدند و کسی را برای خبر کردن اهالی آبادی می فرستادند، خود با بیلهای طناب پیچیده شده به تمرین می پرداختند. اما در آبادی، اسبی یا مادیانی را انتخاب می کردند، دستمال های قدیمی شرابه دار به گردنش می آویختند و تا جایی که می توانستند تزئینش می کردند و روی زینش پارچه تمیزی می انداختند و به پیشواز بلدارها می فرستادند. یک نفر از بیلداران، که قبلاً خدمت نظام رفته بود، و یا کسی که سابقه کار لشکری داشت فرماندهی گروه را به عهده می گرفت و لباس نظامی می پوشید و چارقد ریشه دار سبز یا قرمز و نویی را همچون چپی یا اگال حمایل می کرد.
این شخص سوار بر اسب می شد و سایر بیلدارها که تعداد آنها به ۱۵۰ تا ۲۰۰ تن می رسید، در صفوف منظم و چهار تایی، در حالی که بیل ها را بر دوش گذاشته بودند، به دنبال سوار به طرف آبادی و میدان پاچنار به راه می افتادند. شخص دیگری نیز با لباس نظامی و به عنوان دستیار سوار پا به پای اسب حرکت می کرد. اما در آبادی و در میدان پاچنار که محل برگزاری مراسم بود.گروه کوچک نوازندگان که شامل طبل زنها و سنج زنها و نوازنده شاتوتک می شد، در محل مناسب می ایستادند و جمعیت آبادی نیز از کوچک و بزرگ و آنهایی که از روستاهای پیرامون امده بودند، دور تا دور میدان در انتظار ورود جویروبان دقیقه دشماری می کردند. عده ای از زنان و کودکان نیز پشت بام های اطراف میدان را برای نشستن انتخاب کرده بودند تا بهتر بر صحنه نمایش مسلط باشند.
وقتی که سوار و بیدارها وارد میدان می شدند، جمعیت با صلوات و شادی و هلهله از آنجا استقبال می کردند و گروه نوازندگان به زدن طبل و سنج و شاتوتک می پرداختند.
در میدان، نخست مراسمی چون سازن و رژه به توسط سوار و بیلدارها اجرا می شد، در گذشته که مردان آبادی قبا می پوشیدند، پر قباها را داخل جیب آن می کردند و رژه می رفتند. پس از رژه نوبت به بیل گردانی می رسید. سوار و بیلداران در کنار میدان می ایستادند و برای بیل گردانی، هفت بیل را انتخاب می کردند.
چهار تا از آنها را در یک دسته و سه تای دیگر را در یک دسته با طناب محکم به هم می بستند و برای اینکه به راحتی بشود آنها را در دست گرفت، در هر مجموعه، یک دسته بیل را از دسته بیل های دیگر کمی پایینتر قرار می دادند.
هر بیل گردانی می بایستی چهار بیل را در یک دست – معمولاً دست راست – و سه بیل دیگر را در دست دیگر بگیرد و به ترتیبی که گفته خواهد شد آنها را دور سر بگرداند.
بیلِ بیل گردانی اِسپره دار بود، یعنی همان نوع بیلی که در بیل زدن باغ “باغ اسپار”و جویروبی به کار می رود. این نوع بیل جا پایی چوبی به نام اسپره دارد، نوک آن باریک است و به وسیله آهنگران شهرهای پیرامون نیمه ور ساخته می شود. سنگین ترین بیل از این نوع را سه صدی گویند که برابر ۶ چارک و یا ۶۰ سیر، یعنی بیش از ۵/۴ کیلو وزن داشته است، اما به طور معمول، هر بیل بین ۳ تا ۵/۳ کیلو وزن دارد، بدین ترتیب، هر بیل گردان می بایست حداقل در حدود هفت من وزنه و بار را مانند میل های ورزشی زودخانه ها به دور سر بچرخاند. به این ترتیب، مشکل پهلوان روستایی نه در میزان بار که در بد باری بیل ها و لنگر آنهاست. هر بیل در حدود یک متر و هفتاد سانتیمترتا ۲ متر طول دارد و گرداندن حداقل هفت من آهن بر سر دو چوب دو متری و آن هم، به شب پَرّه (کفه)بیل، کار چندان آسانی نیست. وقتی اولین بیل گردان داوطلب وارد میدان می شد، جمعیت دسته جمعی و با صدای بلند صلوات می فرستادند. بیل گردان دو دسته بیل های چهار تایی و سه تایی را در دست راست و چپ با صدای بلند “یا علی”گویان شروع به گرداندن به دور سر می کرد.
اغلب نحوه چرخاندن بیل ها به دور سر چنان است که بیل های دست چپ را به جهت راست و بیل های دست راست را به جهت چپ می گردانند و از شروع کار تا پایان، پای راست را در جلو می گذارند.
در این میان تعداد دورها خیلی مطرح نبود، و به عبارت بهتر، یا چند دور گرداندن نیز اگر بیلها به هم نمی خورد، بیل گردان برنده محسوب می شد و تشویق می شد؛ دورهای بیشتری بیل ها را گرداندن تنها کیفیت و درجه برندگی را افزایش می داد و تشویق بیشتری را سبب می شد.
و اما اگر در این کشاکش بیل ها به هم می خورد، جمعیت یک صدا فریاد می زد: اوی شواش، و بچه ها نیز گاه شعرهایی هجو آمیز می خواندند. سر و صداها و شعر خوانی و هزالی بچه ها با ورود نفر بعدی و صلوات دسته جمعی و یکصدای جمعیت قطع می شد. این روال تا ورود آخرین داوطلب بیل گردانی ادامه می یافت.
به خاطر دشواری فوق العاده کار و ترس از بازنده شدن و شواش بزرگتری و هجویات بچه ها، کمتر کسی پیدا می شد که “بیگدار به آب بزند”و تعداد داوطلب ها از ۲۰ الی ۳۰ تن تجاوز نمی کرد. تعداد دورهای بیل گردانی نیز بین ۵ تا ۳۰ دور متغیر بود. جوانان و پهلوانانی که از روستاهای دیگر به تماشا می آمدند نیز به ندرت برای بیل گردانی داوطلب می شدند.
نمایش بیل گردانی پس از دو سه ساعت پر از لحظه های بیم و امید و هیجان با یکی دو صلوات غرا تا سالی دیگر و بهاری دیگر، به پایان می رسید.(فرهنگ یاریگری ، مرتضی فرهادی)
http://bilgardani.com/