پاسخ به:مبحث 92 طرح صالحین: «معجزهی مُصافحه(دست دادن)»
جمعه 7 فروردین 1394 12:56 AM
بنام خدا
مصافحه درسيره انبيا ومعصومان(ع)
از آنجا که همواره رهنمايان حقيقي بشر، خود پيشتازان عمل به دستورهاي الهي ومزين به نيکوترين رفتارهاي فردي واجتماعي بوده اند، نيم نگاهي به سيره هاي نوراني ايشان، به خوبي اهتمام وتوجه آنها را به سنت نيکوي مصافحه نشان مي دهد که به مواردي چند اشاره مي کنيم.
پيامبر گرامي اسلام فرمود:
«من اخلاق النبيين والصديقين، البشاشه اذا تراءوا، والمصافحه اذا تلاقوا؛(15) يکي از منش هاي پيامبران و صديقان، خوش رويي هنگام ديدار، و دست دادن هنگام ملاقات (باديگران) است».
علامه مجلسي به سند خود از امام باقر(ع) نقل کرده است:
«اول اثنين تصافحا علي وجه الارض، دوالقرنين وابراهيم الخليل؛ (16) اولين دو نفري که روي کره ي زمين با يکديگر دست دادند، ذوالقرنين وحضرت ابراهيم (ع) بودند».
درخبر معراج آمده است که پيامبر (ص) در بيت المقدس به نماز ايستاد وپيامبران الهي به ايشان اقتدا کردند. پس از پايان نماز، پيامبر به سوي حضرت ابراهيم(ع) رفت وبا ايشان مصافحه کرد.(17)
درحالات پيامبر اکرم(ص) آمده است که:
هرگاه مسلماني را مي ديد، دست خود را براي مصافحه جلو مي برد.(18)
جابر نيز مي گويد: پيامبر را ديدم وبه ايشان سلام کردم. ايشان نيز دست مرا به گرمي فشرد.(19)
ابوذر غفاري گويد: هيچ گاه با رسول خدا ملاقات نکردم، مگر اينکه ايشان با من مصافحه کرد. (20)
مسلمانان نيز که اين رفتار پسنديده را از پيامبر (ص) مي ديدند، دربرخوردهاي اجتماعي خود، آن را به کار مي بستند. امام صادق (ع) فرمود:
«هرگاه مسلمانان در جنگي همراه رسول خدا (ص) شرکت مي کردند که در مسير، از منطقه اي
پر درخت مي گذشتند و سپس به فضاي باز وارد مي شدند، به يکديگر مي نگريستند ومصافحه مي کردند.»(21)
ابوعبيده نيز گويد: درسفري با امام باقر(ع) هم کجاوه بودم، (هنگام سوار شدن )ابتدا من وارد کجاوه مي شدم و سپس حضرت وارد مي شد. وقتي هر دو درکجاوه قرار مي گرفتيم، حضرت برمن سلام کرد ومانند کساني که مدت هاست يکديگر را نديده اند، با من احوال پرسي و مصافحه نمود و هنگامي که از کجاوه بيرون مي آمديم، دوباره امام چنين رفتار مي کرد.(22)
پی نوشت ها:
15-سنن النبي، ص102؛ مجموعه ورام، ص29.
16-وسائل الشيعه، ج12، ص222؛ ح 16141؛ امالي، شيخ طوسي، ص215.
17-سفينه البحار، ج6، ص195.
18-مناقب ال ابي طالب، ج1، ص147؛ سنن النبي، ص102.
19-سفينه البحار، ج5، ص118؛ بحار الانوار، ج76؛ ص23.
20-محجه البيضاء، ج3، ص390.
21- کافي، ج2، ص179؛ محجه البيضاء، ج3، ص388.
22-محجه البيضاء، ج 3، ص387؛ بحارالانوار،ج73،ص23)؛ جرياناتي مشابه داستان مذکور نيز ازامام باقر و امام صادق(ع) نقل شده است. ر.ک: بحارالانوار، ج73،ص25 و 27؛ محجة البيضاء، ج3، ص388.