بتاب ای ماه توبر کاشانه ی من
که تاریک است امشب خانه ی من
بتاب ای مه که تا با قلب خسته
دهم غسل پهلوی شکسته
بتاب ای مه که شویم من شبانه
زاشک دیده جای تازیانه
بتاب ای مه که تا کلثوم و زینب
ببینند روی مادر دردل شب
بتاب ای مه حسن مادر ندارد
حسین من کسی بر سر ندارد
بتاب ای مه گلستانم خزان شد
به زیر خاک زهرای جوان شد
اینجا زبان حال امیرالمومنین خطاب به ماه اینچنین است . میفرماید :»ای ماه !بتاب اما عصر عاشورا زبان حال بی بی زینب (س) درست برعکس بود . میفرمود : ای ماه متاب....چرا ؟
متاب ای مه که من معجرندارم
بسوز ای دل که من دلبرندارم
ببار ای آسمان بر خیمه ی ما
که من عباس آب آور ندارم
حسینم لحظه ای تو یاریم کن
نمی بینی مگر یاور ندارم
به قدری پای کوبیدم برایت
رمق دیگر دراین پیکر ندارم
چرا بوسه نصیب نیزه کردی
مگر من میل آن حنجر ندارم
چرابا ساربان کردی اشارت
مگر من شوق انگشتر ندارم
منبع:كتاب گریزهای مداحی،نویسنده: محمد هادی میهن دوست
انتشارات: صبح امید