پاسخ به:مبحث 88 طرح صالحین: «دلایل عدم رغبت جوانان به ورزش»
یک شنبه 3 اسفند 1393 12:32 AM
آي قربان اين قديميهاي چيز فهم بشوم من كه گاهي يك حرفهاي قصار خوبي زدهاند كه يك دنيا حرف داخلش خوابيده است. واقعاً بعضي گفته هايشان حرف ندارد. شما مثلاً ببينيد در مورد حركت و تلاش و تحرّك چي گفتند. گفتند: «از تو حركت، از خدا بركت». به همين سادگي...!
حالا بعد گذشت قرنهاي متمادي، دانشمندان و محققان، پس از مدتها تلاش و تجربه و تحقيق و سخت گرفتن زندگي بر زن و بچه و هلاك كردن خود، برداشتند اعلام كردند كه:«بيتحركي به اندازه سيگار و چاقي خطرناك است.»
باري؛ حركت داشتن اين قدر مهم و مؤثر است. اصلاً چرخ نظام آفرينش براساس حركت استوار گرديده است؛ وگرنه پنچر ميشد. هر ذرهاي تا به دنيا ميآيد، انگار يك صداي آسماني در گوش جان او ميگويد كه: نور... صدا... حركت (يعني اكشن)!... فقط مردهها تحرك ندارند و دانشمندان در شناسايي مرده از زنده گفتهاند: مرده آن است كه دستش بزني، جُم نخورد!
آب جوي و رودخانه هم اگردر حركت نباشد، بتدريج ميگندد و مرداب ميشود و جولانگاه پشه. طبيعت كه اين طوري باشد، شما ديگر حساب كنيد كه آدميزاد چطوري ميباشد. انسان، جسما و روحا بايد در حركت باشد. روح و روان و انديشهاش اگر در حال شدن و حركت كردن نباشد، ميپوسد ميرود پيكارش؛ جسمش نيز اگر فاقد تحرك باشد، انواع بيماريها به سراغش ميآيد كه يكيش ممكن است مختصري سكته باشد. الآن در اين مجال و مقال، سخن از ضرورت و سيرورت حركت و تحرك جسم است. صحبت از نرمش و ورزش است. نگو اي آقا، ورزشش را ما بكنيم، يكي ديگر برود در فوتبال قرارداد ميلياردياش را ببندد؟... خير، اصلا نبايد اين جوري فكر كرد. چشمها را بايد شست، جور ديگر بايد ديد. ورزش براي سلامتي خودتان مفيد است. بابا، زمين گنده با اين عظمت براي خودش دو نوع حركت دارد: وضعي و انتقالي. براي همين است كه كارمندان دولت هم گاهي كه دچار يك وضعي ميشوند، انتقالي ميگيرند.
بسته پيشنهادي: با عنايت به آنچه گفته شد و نظر به اهميت داشتن تحرك در زندگي، نياز به كارها و ابتكارهاي بيشتري هست كه ذيلا نكاتي راهگشا را در همين راستا عرض ميكنيم:
1ـ همگانيتر كردن ورزش: درست است كه ورزش يك امر همگاني و عمومي است، اما معلوم نيست كه چرا فعلاً همگاني و عمومي نيست؛ يعني كمتر ميبيني كه همگان ورزش كنند. بيشتر بودجه ورزش هم انگار كه بيشتر به يك ورزش خاص تزريق ميشود كه شايد يكي شوتي بزند، شانسي، يكي ديگر هم گل بزند!.... غافل از اين كه«گل همين پنج روز و شش باشد»؛ ورزش همگاني بهتر ميباشد. كاش ميشد ادارات ما بخشي از وقت صبحگاهي كارمندان خود را به ورزش اختصاص دهند. حالا ارباب رجوع، قضيهاش فرق ميكند. آن قدر از اين طبقه به آن طبقه و از اين اتاق به آن اتاق ميرود كه به اندازه هفت پشتش نرمش و ورزش ميكند. بايد كارمند جماعت پشت ميز را دريابيم.
2ـ تذكر ارشادي: گشتهاي ورزشي در سطح شهر راه بيفتند و به كساني كه سر صبح ورزش نميكنند، تذكر لساني بدهند. دفعات بعد ببرندشان تربيت بدني، از آنها تعهد بگيرند كه موازين ورزشي و سلامت افزايي را رعايت كنند. يعني چه كه «سلامت»را نميخواهند پاسخ گفت؟....بايد به مقوله سلامت، سلام كرد. تذكر ندهي، طرف ممكن است روزها از جايش تكان نخورد. پليس براي دستگيري يك عده معتاد، وارد محل اختفاي آنها شد و با بلندگو گفت: «لطفا بيحركت!...». يكي از معتادان خودسازگفت: «تو هم داداش، دلت خوشه؛ آخه كو حركت؟...»
3ـ اختلال در تلفن همراه: واقعا اين تلفن همراه و اينترنت كذايي و امثال اين مظاهر تكنولوژي هم نقش زيادي در تنبلي و بيتحركي افراد بازي ميكنند. خدا ازشان نگذرد. فلذا حالا كه نميشود اصل موبايل و اينترنت را از آنها گرفت و به آن عادت كردند، لااقل ميشود كاري كرد كه بيشتر به دفاتر مشتركين تلفن همراه و مخابرات و شركتهاي پوششدهنده اينترنت و غيره مراجعه نمايند. بلكه با اين قليل دويدنها كمي به تحرك و جنب و جوش وادار شوند. دوا تلخ است، اما بايد تجويزش كرد.
4ـ مبارزه با سيگار و چاقي: جوري ديگر هم ميشود برخورد كرد. با تشويق مردم به ترك سيگار و رژيم چاقي، ريشه چاقي و سيگار را چنان خشك كنيم كه ديگر چيزي به اسم سيگار و چاقي نباشد كه بيتحركي را با آن اندازه بگيرند و قياس كنند. امان از اين مقايسه كردنها و چشم و همچشميها!.... بايد طوري سيگار ناياب شود كه بر اثر دويدن دنبال آن، افراد چاق، لاغر شوند و اين يعني با يك تير، سه هدف را زدن!.... نه، شما را به خدا عشق ميكنيد هدفمندي را؟
رضا رفيع
در صورت تمایل پیام بدید