0

ماندگارترین دیالوگ های تاریخ سینما

 
parseman_110
parseman_110
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1392 
تعداد پست ها : 10829
محل سکونت : فارس

پاسخ به:ماندگارترین دیالوگ های تاریخ سینما
جمعه 17 بهمن 1393  11:27 AM

 
مایکل به فردو : هیچوقت در مقابل اعضا خانوادت طرف یک غریبه رو نگیر .
 
the godfather
 
ماندگارترین دیالوگ های تاریخ سینما (21)
 
 
 

مجازات من چیه؟
مجازات؟نمیدونم.همون مجازات همیشگی
همیشگی؟
بله.تحمل تنهایی
 
wild strawberries |1957| ingmar bergman
 
ماندگارترین دیالوگ های تاریخ سینما (21)
 

تو کسي رو سراغ داري که واقعاً خوب باشه ؟
شايد خوبي فقط يه چيز ساختگي باشه !
آدم هميشه دوست داره چيزهاي بد رو فراموش کنه و به خوبي هاي ساختگي ايمان بياره ...
- اينجوري راحت تره! ...
 
Akira Kurosawa | 1950 |Rashomon
 
 
 

حوریه (مریلا زارعی): بابا جون وقتي نبودي نبودنت همه جا بود.
 
دست هاي خالي| 1386| ابوالقاسم طالبی
 
 
 

-مری(Diane Keaton):تو چرا طلاق گرفتی؟
-ایزاک(Woody Allen):چرا؟چون همسر سابقم من رو به خاطر یه زن دیگه ترک کرد.
 
-مری:واقعا! این باید روحیت رو داغون کرده باشه!
 
-ایزاک:فکر میکنم باهاش خوب کنار اومدم.
سعی کردم با ماشین زیرش بگیرم!
 
Woody Allen |1979| Manhattan
 
ماندگارترین دیالوگ های تاریخ سینما (21)
 

مادر (زنده ياد رقيه چهره آزاد): مي‌مونه يه حلوا هديه صاحبان عزا به اهل قبور... اين تنها شيريني ضيافت مرگ ، عطر و طعمش دعاست ... روغن خوبم تو خونه داريم ... زعفرونم هست ... اما چربي و شيريني ملاک نيست ... اين حرمته که زنده‌ها به مرده هاشون مي‌ذارن ... (ماه منير و طلعت به گريه مي‌افتند) اجرشم نزول صلوات و حمد و قل هوالله است ... فقط دلواپس آردم ... خاطر جمع نيستم ... مي‌ترسم مونده باشه ...
 
مادر| زنده یاد علی حاتمی
 
ماندگارترین دیالوگ های تاریخ سینما (21)
 

- قبل از اینکه انقلابی بتونه توی خیابون رخ بده، اول باید توی ذهن آغاز بشه !...
 
V for Vendetta |2006| James McTiegue
 
 
 

گروچو (خطاب به كالسكه ران) : اين نزديكترين خطري بود كه تا به حال از بيخ گوشم گذشته است! زود پولم را پس بده.
 
كالسكه ران : بيخود حرف نزن. مگر اپرا را دوست نداري؟
 
گروچو: دوست داشته باشم؟ شبي كه كاروسو داشت «بوهم» را در متروپوليتن مي خواند، مثل يك بچه گريه مي كردم ! اصلا اين يكي راجع به چه است؟
 
كالسكه ران : يك مرد هست. او دلقك است. نامش كاينو است. يك زن زيبا دارد.
 
گروچو: چطوري است كه همه ي دلقك ها زنان زيبا دارند؟ من سالهاست دلقكي مي كنم و حتي يك خط تلفن ندارم !
 
A Night at the Opera |1935| Edmund Goulding, Sam Wood
 
ماندگارترین دیالوگ های تاریخ سینما (21)
 

سلحشور (رضا کیانیان) : مرّبي شما بعد جنگ سينما زياد مي‌رفتي نه؟ آخه برادر من، اين جا که تگزاس نيست!
احمد: آقاي سلحشور! اجازه مي‌ديد ما دو کلوم حرف بزنيم؟
سلحشور: تو حرف نمي‌زني، تو داري لاس مي‌زني! آخرشو بهش بگو، ته خطو.
احمد: ته خطي وجود نداره سلحشور، حاج کاظم فرمانده گُردان بوده عباس هم از بچه هاي جنگه.
سلحشور: خوب ديگه بدتر! جُرم خودي ها که بيشترازغريبه هاست. واسه اين مملکت که هزارتا دشمن داخلي و خارجي داره، از صبح تا شب داريم جون مي‌کَنيم؛ مي‌کَنيم يا نمي‌کنيم؟ بعد آقا، خودي؛ شب عيدي مي‌ياد اسلحه رو مي‌ذاره رو شقيقه ما! اين يعني عدالت؟ چند تا جوون خونشونو برا آرامش اين مملکت از دست داده باشن خوبه؟ چند تا؟ دِ بگو، خوب بگو ديگه. [خطاب به حاج کاظم] يه ذره فکر کني از کارت خجالت مي‌کشي!
 
آژانس شیشه ای| 1376| ابراهیم حاتمی کیا
 
ماندگارترین دیالوگ های تاریخ سینما (21)
 

آدماي با استعداد زيادي هستن که ميخوان سخت کار کنن ولي يه مشت آدم کودن بي استعداد که سخت تر کار ميکنن ازشون پيشي ميگيرن.
 
Boyhood |2014| Richard Linklater
 
 
ماندگارترین دیالوگ های تاریخ سینما (21)
 

قاضی استیونس : اگر یک کلمه دیگه حرف بزنی میفرستمت زندان
فلچر رید(جیم کری) : من الان هم توی زندان هستم شما هم نمیتونید اوضاع رو عوض کنید
 
Liar Liar |1997| Tom Shadyac
 
ماندگارترین دیالوگ های تاریخ سینما (21)
 

استاد (مهدی احمدی) : گاهي وقت ها آدم دلش ميخواد با يکي دو کلمه حرف بزنه! ولي خوب اگر يکي نباشه که اون دو کلمه اونو بشنوه مي‌دوني چي ميشه؟ با خودش ميگه:من چرا بايد دنبال يکي باشم که باهاش دو کلمه حرف بزنم، اصلا خودم مي‌تونم با خودم بيشتر ازدو کلمه حرف بزنم و حرفاي خودمو بهتر بفهمم! کسي که به اينجا برسه نه مي‌گرده نه مي‌خوابه!
 
شب های روشن| 1381| فرزاد مؤتمن
 
ماندگارترین دیالوگ های تاریخ سینما (21)
 

لوید (جیم کری): میدونی من از چی خسته شدم هری؟ از این که روزم رو یه جوری با بدبختی شب کنم.از هیچکس بودن خسته شدم.از همه بدتر, از این که هیچکس رو ندارم خسته شدم.
 
Dumb & Dumber 1994
 
 
ماندگارترین دیالوگ های تاریخ سینما (21)
 

حیدر(علی نصیریان): می بینی یوسف؟ می بینی چه کردی؟ یوسف من بیا...
من این حرفامو به کی بگم یوسف؟من توی گوش کی نجوا کنم یوسف؟این انصافه؟این انصافه؟ این انصافه؟
خب خودتو به من نشون بده....تو کجایی؟ تو شکم کوسه؟ من با این دل چه کنم؟... من این غصه را با کی تقسیم کنم؟ ...دیگه دارم اذیت میشم دیگه وقتشه که ... بچه جون ! من خسته ام....خودتو به من نشون بده...آخه من با این یه تیکه حلبی چه کنم؟
برین کنار...شما رو به مقدسات برین کنار...بذارین ببینمش....بذارین تا چشام سو داره ببینمش...آهای یوسف ! من اینجام...
 
بوی پیراهن یوسف| 1374| ابراهیم حاتمی کیا
 
 
ماندگارترین دیالوگ های تاریخ سینما (21)

 

که با این درد اگر در بند در مانند درمانند
aseman_parvaz10@yahoo.com
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها