ازجملۀ ابعاد مظلومیت امیرالمؤمنین شایعههایی است که علیه آن حضرت ساخته شد و تهمتهای ناجوانمردانهای است که به آن حضرت نسبت داده میشد. علی علیه السلام در دوران خلافت خود با توطئههایی این چنین روبرو بود. تا آنجا که ناجوانمردانه علی علیه السلام را به دروغگویی متهم میکردند تا هم نادانی خود را بپوشانند و هم از نفوذ کلام او بکاهند. علی علیه السلام اینگونه با مظلومیت به تهمتها پاسخ میدهد.
« به من خبر رسیده که گفتهاید علی دروغ میگوید. خدایتان بکشد. به چه کسی دروغ میبندم. آیا به خدا دروغ میبندم. در حالی که من نخستین کسی هستم که به او ایمان آوردهام یا بر پیامبر دروغ میبندم در حالی که من نخستین کسی هستم که او را تصدیق کردهام؟ به خدا سوگند! که نه چنین است بلکه آن چه میگفتم معنی آن را در نمییافتید زیرا شایستۀ دریافت آن نبودید.»
در میان دشمنان علی (علیه السلام) بنیامیه و معاویه بیشترین سهم را در تهمت و شایعه پراکنی علیه آن حضرت داشتند. تبلیغات روانی آنها به حدی بود که ناآگاهان و حتی برخی کسانی که آن حضرت را میشناختند را هم تحت تأثیر قرار میداد. چنانچه پس از شهادت آن حضرت در محراب نماز برخی مردم شام با تعجب میپرسیدند مگر علی (علیه السلام) نماز هم میخواند.
در شام با دسيسه چینیهای عمروعاص علی (علیه السلام) را به شوخ طبعی بسیار متهم میکردند تا او را برای حکومت ناصالح قلمداد کنند. همان چیزی که پس از رحلت پیامبر (صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) یکی از دستاویزها برای غصب خلافت بود. امیرالمؤمنین (علیه السلام) این کینه و نیرنگ فریب کارانی چون عمروعاص را چنین بیان میفرمایددر شگفتم از پسر نابغه (عمروعاص)! به شامیان میگوید که من بسیار مزاح میکنم و فردی شوخ طبع و اهل بازیچهام. این سخنی است باطل و گناهآلود که عمرو بر زبان آورده است. بدانید که بدترین گفتار دروغ است و او میگوید و دروغ میگوید.آري، اينچنين بود كه امام(علیه السلام) از هر سو آماج تهمتها و نيرنگها و دسيسهها و نافرمانيها و بيخرديها و ناجوانمرديها قرار داشت. ابعاد فتنهاي كه مظلوميت مضاعفي براي اميرمؤمنان رقم زده بود.