0

دو برداشت متفاوت از انتظار فرج

 
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

دو برداشت متفاوت از انتظار فرج
یک شنبه 28 دی 1393  9:17 AM

حجت الاسلام خدامراد سلیمیان، عضو هیات علمی پژوهشکده مهدویت و آینده پژوهی در یادداشتی به بررسی دو برداشت متفاوت از انتظار و ظهور منجی می پردازد.

دو برداشت اصلی و عمده، در زمینه انتظار وجود دارد و آن عبارت است از:

 

1. انتظار صحیح و سازنده؛ انتظار سازنده، تحرک بخش و تعهد آور، همان انتظار راستینی است که در روایات از آن به عنوان "با فضیلت‏ ترین عبادت" یاد شده است.

مرحوم مظفر در گفتاری کوتاه و جامع انتظار را این گونه تفسیر کرده است که معنای انتظار ظهور مصلح حقیقی و نجات بخش الهی حضرت مهدی4 این نیست که مسلمانان در وظایف دینی خود دست روی دست گذاشته و در آنچه بر آنها واجب است, مانند یاری حقّ, زنده کردن قوانین و دستورهای دینی, جهاد و امر به معروف و نهی از منکر فروگذاری کنند و به این امید که قائم آل محمّد بیاید و کارها را در درست کند از آنها دست بردارند. هر مسلمان موظف است که خود را به انجام دستورهای اسلام مکلف بداند, برای شناسایی دین از راه صحیح از هیچ کوششی فروگذاری نکند و به توانایی خود از امر به معروف و نهی از منکر دست نکشد، همچنان که پیامبر بزرگوار9 فرمود: "همة شما رهبر یکدیگر و در راه اصلاح هم مسئول هستید."[1]

بر این اساس، یک مسلمان نمی‌تواند به خاطر انتظار ظهور مهدی مصلح از وظایف مسلّم و قطعی خود دست بکشد یا کوتاه بیاید, چه" انتظار به ظهور نه اسقاط تکلیف می‌کند و نه مجوز به تأخیر انداختن عمل می‌دهد و سستی در وظایف دین و بی‌تفاوتی به آن به هیچ وجه جایز نیست.[2]

کوتاه سخن این‌که: فرهنگ راستین انتظار بر سه رکن اساسی استوار است:

یک ـ نارضایتی و یا قانع نبودن از وضع موجود؛

دو ـ امید داشتن به آینده بهتر؛

سه ـ حرکت و تلاش برای گذر از وضع موجود و قرار گرفتن در وضع مطلوب.

 

2. انتظار غلط و ویران‌گر؛ انتظار ویران‌گر، فلج کننده و باز دارنده ـ که در واقع نوعی "اباحی گری" است ـ که همواره مورد مذمت و سرزنش قرار گرفته است.

درباره برداشت دوم از انتظار علامه مطهری1 می‌نویسد: این نوع انتظار حاصل برداشتِ قشری از مردم، از مهدویّت و قیام و انقلاب مهدی موعود4 است که صرفاً ماهیت انفجاری ‏دارد؛ فقط و فقط از گسترش و اشاعه و رواج ستم‏ ها، تبعیض ‏ها، اختناق‏ ها، حق کشی‏ ها و تباهی ‏ها ناشی می شود.

نوعی سامان یافتن است که معلول پریشان شدن است. آن‌گاه که حق و حقیقت طرفداری نداشته باشد، باطل، یکّه‌تازِ میدان گردد و جز نیروی باطل نیرویی حکومت نکند و فرد صالحی در جهان یافت نشود؛ این انفجار رخ می‏دهد و دست غیب برای نجات حقیقت ـ نه اهل حقیقت زیرا حقیقت طرفداری ندارد ـ از آستین بیرون می‏آید. بنابراین هر اصلاحی محکوم است؛ زیرا هر اصلاح یک نقطه روشن است و تا در صحنه اجتماع، نقطه روشنی هست دست غیب ظاهر نمی ‏شود!

برعکس، هر گناه، فساد، ستم، تبعیض، حق کشی و هر پلیدی به حکم اینکه مقدمه صلاح کلی است و انفجار را قریب الوقوع می‏ کند، روا است؛ زیرا [هدف وسیله‏های نامشروع را مشروع می‏ کند]. پس بهترین کمک به تسریع در ظهور و بهترین شکل انتظار، ترویج و اشاعه فساد است!...

این نوع برداشت از ظهور و قیام مهدی موعود4 و این نوع انتظار فرج ـ که منجر به نوعی تعطیل در حدود و مقررات اسلامی می‏شود و نوعی "اباحی‌گری" باید شمرده شود ـ به هیچ وجه با موازین اسلامی و قرآنی وفق نمی‏دهد.[3]

 

بنیان‌گذار نظام مقدس جمهوری اسلامی در بیانی ارزشمند به برداشت های نادرست از انتظار این‌گونه اشاره کرده است: «...برداشت‌هایی که از انتظار فرج شده است, بعضی‌اش را من عرض می‌کنم. بعضی‌ها انتظار فرج را به این می‌دانند که در مسجد, در حسینیه, در منزل بنشینند و دعا کنند و فرج امام زمان(ع) را از خدا بخواهند. اینها مردم صالحی هستند که یک همچو اعتقادی دارند. بلکه بعضی از آنها را که من سابقاً می‌شناختم بسیار مرد صالحی بود, یک اسبی هم خریده بود, یک شمشیری هم داشت و منتظر حضرت صاحب(ع) بود. اینها به تکالیف شرعی خود عمل می‌کردند و نهی از منکر هم می‌کردند و امر به معروف هم می‌کردند, لکن همین, دیگر غیر از این کاری ازشان بر نمی‌آمد و فکر این مهم که یک کاری بکنند, نبودند.

یک دسته دیگری بودند که انتظار فرج را می گفتند این است که ما کاری نداشته باشیم به این که بر جهان چه می گذرد, بر ملت ها چه می‌گذرد, بر ملت‌ها چه می‌گذرد، به این چیزها ما کار نداشته باشیم, ما تکلیف خودمان را عمل می‌کنیم, برای جلوگیری از این امور هم خود حضرت بیایند ان‌شاء‌الله، درست می‌کند, دیگر ما تکلیفی نداریم. تکلیف ما همین است که دعا کنیم ایشان بیایند و کاری به کار آنچه در دنیا می‌گذرد یا در مملکت خودمان می‌گذرد، نداشته باشیم. این‌ها هم یک دسته‌ای, مردم صالح بودند.

یک دسته‌ای می‌گفتند که خوب, باید عالم پر از معصیت بشود تا حضرت بیاید, ما باید نهی از منکر نکنیم, امر به معروف هم نکنیم تا مردم هر کاری می‌خواهند بکنند، گناه زیاد بشود که فرج نزدیک بشود.

یک دسته‌ای از این بالاتر بودند, می‌گفتند: باید دامن زد به گناه‌ها، دعوت کرد مردم را به گناه تا دنیا پر از جور و ظلم بشود و حضرت(ع) تشریف بیاورند. این هم یک دسته‌ای بودند که البته در بین این دسته، منحرف‌هایی هم بودند، اشخاص ساده‌لوح هم بودند، منحرف‌هایی هم بودند که برای مقاصدی به این دامن می‌زدند.

یک دسته دیگری بودند که می‌گفتند که هر حکومتی اگر در زمان غیبت محقق بشود، این حکومت باطل است و بر خلاف اسلام است. آنها مغرور بودند. آنهایی که بازیگر نبودند مغرور بودند به بعض روایاتی که وارد شده است بر این امر که هر عَلَمی بلند بشود قبل از ظهور حضرت, آن علم, علم باطل است. آنها خیال کرده بودند که نه، هر حکومتی باشد, در صورتی که آن روایات اشاره دارد که هر کس علم بلند کند با علم مهدی, به عنوان مهدویّت بلند کند, "باطل است...".[4]

بدون شک منتظر راستین، برای چنان برنامه مهمّی، هرگز نمی‏تواند نقش تماشاگر را داشته باشد؛ بلکه باید از هم اکنون به طور حتم در صف یاران آن حضرت قرار گیرد؛ چرا که ایمان به نتایج و عاقبت این تحوّل بزرگ، هرگز به او اجازه نمی‏دهد که در صف مخالفان باشد و قرار گرفتن در صف موافقان نیز محتاج به داشتن "اعمال پاک" و "روحی پاک تر" و برخورداری از "شهامت" و "آگاهی" کافی است.

سخن را در این بخش با بیانی ارزشمند از دانشوری دلسوخته کامل می‌کنیم که فرمود:  ... تو ای شخص الهی، که امروز به امید دیدار رهبر الهی‏ات نشسته‏ای و آه سوزان از درون شعله‏ورت بیرون می ‏آوری، تو ای منتظر قدوم زمامدار عادل مطلق، که در دل شب‏های تاریک، با وجودِ پشتِ پرده‏ای او، به راز و نیاز می‏پردازی. او با توست، چرا تو با او نیستی؟! اگر می ‏خواهی با او باشی، همین مزرعه و گلشن روی زمین را نظاره کن، این جاست جایگاه شکفتن آن دسته گل ابدیّت. آیا می‏دانی که هوا و هوس پرستی تو، ستمکاری تو بر دیران، بی‏ اعتنایی تو به دستورات الهی، پایمال کردن این مزرعه و گلشن است که دسته گل خندان تو از همان‌جا سر برخواهد زد؟ هر بامداد که از خواب شبانه برمی‏خیزی، دست به سوی آن خدای بزرگ که در همه جا حاضر است بلند کن و بگو: الْلَّهُمَ اَرِنَا الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَ الغُرَّةَ الْحَمیدَةَ؛ بار پروردگارا، آن جمال دلربای با عظمت و آن سیمای محبوبت را به ما نشان بده. می‏گویی: از کجا بدانم که محبوب ابدی من چهره زیبای خود را به من نشان داده است؟ ... پاسخ این سؤال را از کردار و گفتار روزانه خود بپرس اگر دیدی گفتار و کردار تو مطابق دستورات الهی و وجدان پاک صورت می‏گیرد، بدان که آن محبوب زیبای ابدیّت، گام در نهانخانه دل تو گذاشته است و تو کسی هستی که اگر امروز دولت آن رهبر عادل الهی فرا رسید، شایسته زندگی در زیر پرچم الهی آن یگانه پیشوای بشریّت می‏باشی. آری، اینست امید و انتظار ...[5]

 

پی نوشت ها:

[1] . «کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته»؛ صحیح مسلم , ج3, ص20؛ صحیح بخاری, ج2, ص18.

[2] . محمّد رضا مظفر، عقاید الامامیه، ترجمه: علیرضا مسجد جامعی, ص118.

[3] . مرتضی مطهری, قیام و انقلاب مهدی7 , ص 54, (با تصرّف).

[4] . روح الله موسوی, صحیفه نور, ج21, 14 فروردین 1367.

[5] . محمّد تقی جعفری, شرح نهج البلاغه, ص290.

منبع: پایگاه اطلاع رسانی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها