چرا ازدواج استرس زا است؟
چهارشنبه 17 دی 1393 7:52 AM
فردی که قصد ازدواج دارد باید به خوبی با مسئله ازدواج کنار آمده باشد و اگر بخواهد که جزئی از این آمار نباشد باید بر این اضطراب غلبه کند.
اضطراب قبل از ازدواج می تواند مشکلاتی بین زوج ها تا زمان ازدواج ایجاد کند. فردی که احساس اضطراب می کند بسیار حساس و آسیب پذیر می شود. طرف مقابل او ممکن است این احساس را درک نکند و همین مسئله منجر به جنگ و جدال بین آنها شود و ایجاد رنجش کند. همچنین اگر این جدال ها حاد شود که قابل حل نباشند، می تواند موجب برهم خوردن رابطه آنها شود.
اضطراب قبل از ازدواج کنار آمدن با آن را دشوار می کند چون دوره آماده سازی ازدواج مشکلات و استرس های خاص خود را دارد. اکثر زوج ها کاملاً درگیر برنامه ریزی های عروسی و ماه عسلشان می شوند. آنقدر مشکلات و مسائل مالی و خانوادگی پیش می آید که باید آنها را هم در برنامه ریزی ها مد نظر قرار دهند. این مسائل اضطراب قبل از ازدواج را تشدید می کند چون فرد مضطرب هیچوقت فرصت استراحت کامل و کنار آمدن با مشکلاتش را پیدا نمی کند.
اضطراب می تواند علائم فیزیکی و احساسی مختلف داشته باشد. این علائم شامل مشکل در خوابیدن، تمرکز کردن و غذا خوردن می شود. فرد مضطرب معمولاً تند نفس می کشد و ضربان قلبش بالا است. همچنین احساس سرگیجه و حالت تهوع دارد. ممکن است بدون هیچ دلیلی از دیگران عصبانی شود و از نظر احساسی و اجتماعی احساس طردشدگی داشته باشد. این مسئله در دوران قبل از ازدواج که تاثیرات احساسی می تواند دو نفر را از هم جدا کند، بدتر می شود.
چرا ازدواج استرس زا است؟
خیلی ها بیشتر از اینکه به عشق و محبت درون ازدواج فکر کنند به طلاق احتمالی و رنج و عذاب ناشی از آن فکر می کنند. خیلی ها از تعهد همیشگی می ترسند و عده ای از سرانجام ازدواج که یک روی سکه آن ممکن است طلاق باشد، وحشت دارند. عده ای هم با زیاد شدن مشکلات خانوادگی، فرایندهای قضایی، مشکلات مالی، خیانت و... چشم انداز خوبی از ازدواج ندارند.
رفاه یكی از پایه ها و اركان اساسی در بحث ازدواج است و فردی كه ثبات اقتصادی ندارد و در اطراف خود ازدواج های ناموفقی را می بیند كه به دلیل مسائل اقتصادی و رفاهی دچار مشكلات عدیده ای شده اند، از ازدواج صرف نظر می كند.
عده ای از جوانان ازدواج را محدودیت می پندارند و فكر می كنند زن و شوهر و یا پدر و مادر شدن نقش ها و الگوهای عملی آن ها را تغییر می دهد و دچار وحشت از ازدواج می شوند.
از سوی دیگر ناسازگاری والدین موجب بدبینی فرزندان به موضوع ازدواج می شود؛ به طوری كه آن ها در دوران بزرگسالی از ازدواج سر باز می زنند. این در حالی است که احساس مسئولیت، داشتن شغل و به فكر كسب درآمد بودن از مزایای ازدواج است و آرامش و نظم و قرار و ثباتی که از ازدواج حاصل می شود، مزیت هایی هستند که در هیچ رابطه دیگری به دست نمی آیند.
یکی دیگر از دلایل ترس از ازدواج، ترس درونی شده از ناکامی است. در صورتی كه فرد از حمایت خانواده محروم و در خانواده ای بزرگ شده باشد كه مهارت چگونه زندگی كردن را در آن نیاموخته باشد، دچار شكست ها و ناكامی های مختلفی خواهد شد و ترس از ازدواج و فاصله گرفتن از آن یكی از پیامدهای آن است.
رفاه یكی از پایه ها و اركان اساسی در بحث ازدواج است و فردی كه ثبات اقتصادی ندارد و در اطراف خود ازدواج های ناموفقی را می بیند كه به دلیل مسائل اقتصادی و رفاهی دچار مشكلات عدیده ای شده اند، از ازدواج صرف نظر می كند
یکی از ترس های شایع درباره ازدواج این است که آدم ها هیچ وقت نمی توانند همدیگر را به طور کامل بشناسند و به همین دلیل ممکن است از پیش بینی طرف مقابل و زندگی با کسی که همه چیز را درباره او نمی دانند واهمه پیدا کنند. در ابتدای رابطه ترجیح می دهیم نیازها و انتظارات دیگران که برایمان مهم هستند را منعکس کنیم تا جایی که مجبور شویم خودی واقعیمان را نشانشان دهیم.
درنتیجه، هر رابطه جدیدی براساس یک دروغگویی بین دو غریبه که به سختی چیزی هستند که نشان می دهند برای راضی کردن طرف مقابلشان ایجاد می شود. به همین دلیل است که بعد از ازدواج یا بعد از سالها زندگی با هم دو طرف کاملاً افرادی متفاوت می شوند.
یک ضرب المثل می گوید که مردها با این امید با زنها ازدواج می کنند که تا آخر همانطور بمانند درحالیکه زنها با این آرزو ازدواج می کنند که بتوانند بلافاصله بعد از ازدواج شوهرانشان را تغییر دهند! از همان روز ازدواج این طریقه از جانب هر دو طرف پیش گرفته می شود اما هر دو طرف مراقب هستند که طرف مقابل چیزی در این مورد متوجه نشود. فقط با گذشت زمان و رو شدن شخصیت طرف مقابل مخصوصاً وقتی که از اهداف شخصیشان دلسرد شده باشند، مشخص می شود.
آیا استقلالتان را از دست می دهید؟
کسانی که ازدواج می کنند ممکن است کمی درمورد تغییراتی که از مجرد بودن به عضوی از یک زوج بودن باید داشته باشند احساس نگرانی کنند. این یعنی باید کمی از استقلال خود بگذرند و تمایلات و نیازهای فردی دیگر را هم در نظر بگیرند.
افراد با ازدواج كردن شأن و منزلت اجتماعی بالاتری می یابند و به طور معمول مشورت با افراد متأهل بیشتر از افراد مجرد است.
گفتم که خدا مرا مرادی بفرست ، طوفان زده ام راه نجاتی بفرست ، فرمود که با زمزمه ی یا مهدی ، نذر گل نرگس صلواتی بفرست